خراسان جاویدان

حضرت علی : هر کس کلمه ای به من بیاموزد مرا بنده خویش می کند×××حضرت عمر:دوستان را بر مبنای تقوا و پرهیزکاری انتخاب کن.

خراسان جاویدان

حضرت علی : هر کس کلمه ای به من بیاموزد مرا بنده خویش می کند×××حضرت عمر:دوستان را بر مبنای تقوا و پرهیزکاری انتخاب کن.

دانلود نوحه عمه بابایم کجاست

به تحقیق است برای شما در طریقه رسول الله راه نیک

186433_149

حجم:۵,۲۲۶ KB

پسورد:ali

نوحه خوان:غلام کویتی پور

دل پریشانم که از بابم نمی آید صدا
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
دل پریشانم که از بابم نمی آید صدا
دل پریشانم که از بابم نمی آید صدا
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
من نمی خواهم جدا گردم ز دشت کربلا
من نمی خواهم جدا گردم ز دشت کربلا
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه میسوزد دلم بابم چرا نامد ز جنگ
عمه میسوزد دلم بابم چرا نامد ز جنگ
گر بیاید میکنم
گر بیاید گیرمش اندر بغا من تنگاتنگ
گر بیاید گیرمش اندر بغل من تنگاتنگ
شو برون از خیمه بین بابم چرا نامد ز جنگ
شوق و رونق غیر از این بابم چرا کرده درنگ
ذکر لا حول ولا الله از خونه میاید چرا
ذکر لا حول ولا الله از خونه میاید چرا
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست

گر نموده تشنگی قلب مرا عمه کباب
من نمیخواهم در این دشت بلا یک قطره آب
جای آب و جای نان عمه به من فرما جواب
جای آب و جای نان عمه به من فرما جواب
ده به من یک پاسخی عمه تو از بهر خدا
ده به من یک پاسخی عمه تو از بهر خدا
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست

عمه دیدار پدر آب حیاتم میدهد
عمه دیدار پدر آب حیاتم میدهد
چهرهء نورانی اش از غم نجاتم میدهد
چهرهء نورانی اش از غم نجاتم میدهد
جای عمویم پدر آب فراتم میدهد
گر بیاید میکند سیرآب طفلان فرات
حسین

شیهه اسب پدر ای عمه میاید به گوش
شوق دیدار پدر برد از سر من عقل و هوش
این صدا می افکند در خیمه ها جوش و خروش
تامد از میدان صدا از ساقه خیرالنساء
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
بر زمین ای ذوالجناح بر آتش اینسان می زنی
پای خود را بر زمین نالان و گریان میزنی
با غمت زخمی فزون بر قلب طفلان میزنی
در حرم از شیهه ات چه محشر کبرا به پاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
ذوالجناح برگو چرا زینت چنین شد واژگون
گو چرا ای با وفا یالت تو گشته پر ز خون
چون کنم باور که از تو باب من گشته نگون
گو که اینک ذوالجناح باب من افتاده کجا
حسین

ذوالجناح ای مهربان اسب وفادار پدر
گو شنیدی در دم آخر تو گفتار پدر
بوسه باران میکنم یاد پدر یاد تو را
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
ای خدا بابا چرا بر خاکها افتاده است
ای خدا بابا چرا بر خاکها افتاده است
کی به حلقش از جفا شمشیر کین بنهاده است
کی به حلقش از جفا شمشیر کین بنهاده است
آب آیا در دم آخر ورا کف داده است
آب آیا در دم
آب آیا در دم آخر ورا کف داده است
یا که شد
یا که شد کشته لب عطشان ز جور اشقیاء
یا که شد کشته لب عطشان ز جور اشقیاء
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست
عمه بابایم کجاست

نمونه کلام محجوبه هروی

محجوبه هروی دختر ابواقاسم که بیست سال دیر تر از سیده مخفی بدخشی زندگی داشت .
محجوبه هروی
این شاعر نامدار افغان در سال(۱۲۴۵) خورشیدی در ولایت بادغیس از توابع سابق (هرات) زاده شد.
نام اصلی او صفورا بوده  و از سن ده سالگی در سرودن شعر آغاز نمود.
نخست عضو انجمن ادبی هرات شد و سپس به آموز گاری در مدارس دخترانه هرات پرداخت.
او یکی از شاعران نامدار معاصر افغانستان است.از اشعار محجوبه هروی  میتوان استعداد قریحه و احساس لطیف زنانه او را در یافت.
اشعار محجوبه هروی بالغ به سه هزار بیت است.محجوبه هروی در سال (۱۳۴۵) در شهر هرات در گذشت.

دیوان او در سال (۱۳۴۷)خورشیدی توسط محمد علم غواص در هرات زیور چاپ یافت.

روحش شاد باد

**********

نمونه کلام

شهر برمن تنگ شد آهنگ صحرا میکنم

روئ صحرا را ز اشک خویش دریا میکنم

در گلستانی که بر یاد رخت خوانم غزل

بلبلان را بر نوای خویش شیدا میکنم

نیستم زاغ و زغن تا مایل سفلی شوم

من همای اوج قدسم میل بالا میکنم

سرو چون قدی فرازد  در میان بوستان

من خیال قامت آن سرو بالا میکنم

من که مخمور نگاه ی نرگس مست تو ام

کافرم  گر التفات جام و ساغر میکنم

قامتت سرو و رخت گل زلف سنبل غنچه لب

من  تماشای گل و گلشن در این جا میکنم

آه ! ای غم نامه ما را نخواندی از غرور

گر من از بهر تو صد  مکتوب انشا میکنم

نمونه کلام میرمن سپینه

میرمن سپینه

میرمن سپینه، دختر نورمحمدالکوزی، معاصر یار محمدخان الکوزی وزیر هرات در نیمه اول قرن ١٩بود. در سال١٢۵۵ق= ١٨٣٧م که ایرانیان برهرات حمله کردند و آنرا تحت محاصره درآوردند، این زن با احساس صحنه های جنگ وتلاش افغانها برای دفاع از هرات را در اشعار حماسی خود به تصویر کشیده است. احساس عالی وطن دوستی وتوانائی او را درشعر ذیل میتوان دید

غلیم په شــــــــهر بـیا هجوم راوړی
مخ ته ئی ولاړ دی یار محمدپیاوړی
زموږ پشتانه لکه زمری جنگیږ ی
ولی دویــنو پر حصار بهــــیږ ی
هرات په وینو دپشتون شو گلرنگ
پشتون زخمی دی دغلیم په خدنگ
یارمحمد وایی پشتـــــــنو زما زمرو
توله راو وزی وسله دار له کــورو
پر غلیم وکــــړی یو هجـــوم کــړندی
هرات له لاسه په ژوندون مه باسی
دا خو زموږ کور زموږ وطن دینه
دا زموږ تاتوبی زموږ مامن دینه
کــــفن په غــاړه دا وطن وساتی
زموږ دپلرو شکلی مدفن وساتی
دلته پراته دی ننگیالی نیکه گان
دلته بهـــیږ ی وینی تــل د افغان
هرات زموږ دی زموږ کور دینه
زموږ نغری دی، زموگور دینه
دشمن راغـــلی تر دیــواله دکور
ولاړسی دادی دپشتون لوی پیغور
کامران ناری کړی چی پشتونه کامه
تـــــوره راباسه مــره پــرننگه نامه
مه بایله ځان اوسه ولاړ پر حصار
د پشتانه پــرننگه ځان کړه ایـــثار
بویه غیرت چی موناموس خوندی سی
نوم دپشتون نوم داولس خوندی سی
زلمو چی واوریدی ناری غلبلی
له یار محـــمد او کامــرانه دلی
له کلا و واته زمریانوپه حیر
پـــر دشمنانویی جـــوړ کړلتیر
سرونه یی غح کړه د دشمن په توره
مـــور یی کــــړه پــــر غلیمانو بوره
دشمن شومات راغی دوران دکامران
دیــار محـــمد د بری ستوری ځلان

مناجات عطار (رح)

به تحقیق است برای شما در طریقه رسول الله راه نیک




پادشاها جرم ما را در گذر

ما گنهگاریم و توآموزگار

تونیکو کاری و ما بد کرده ایم

جرم بی اندازه وبی حد کرده ایم

سالها در بند عصیان گشته ایم

آخر از کرده پشیمان گشته ایم

روزوشب اندر معاصی بوده ایم

غافل از امر و نواهی بوده ایم

بی گنه نگذشته برمن ساعتی

باحضور دل نکردم طاعتی

بردرآمد بنده بگریخته ای

ابروی خود با عصیان ریخته ای

مغفرت دارد امید از لطف تو

زانکه خود فرموده ای لا تقنطو

بحرالطاف توبی پایان بود

نا امید از رحمتت شیطان بود

نفس،شیطان زد کریماره من

رحمتت باشد شفاعت خواه من

چشم دارم که از گناه پاکم کنی

پیش از آن کاندر لحد خاکم کنی

اندر آن دم از بدن جانم بری

از جهان بانور ایمانم بری



مطالب مرتبط: دانلود آهنگ توبه فرهاد اکبر

نمونه شعر عشقری


تمام مردم این خاک شد
شاد که ظالم از سر اورنگ افتاد
به هر سومعدن ما تیر کردند
به خورد بورد خود را سیر کردند
ندانم که لا جورد ما رفت ؟
طلای سرخ زرد ما کجا رفت؟
نمودند هر یکی بهر خود تلاشی
ندادند بهر ما یک چمچه آشی
آنار اسای دل ما را فشردند
سرمویی غم ما را نخوردند
به هرجا کارگر معزول کردند
سراسر کا نا معقول کردند

نمونه شعر شیخ فردین عطار نیشاپوری


بـر ســر بـالیــن بیـمـاران گذر
زانکه اســت از سنـت خیـرالبشر
تاتوانی تشنه را ســـیر آب کـــن
در مجالس خدمت اصحــاب کـن
خـــاطـر ایـتـام را دریـای نــیــز
تا تـــرا پیوسـته حــق دار عـزیـز
چون شود گریـان یتیـمـی نـاگـهـان
عرش حق در جنبش آید آن زمـان
چون یتـیمـی را کـسی گریـان کــند
مالــک انــدر دوزخـش بـریـان کـنـد
آنـــکـه خـنـدانـد یـتـیـمـی خـســتـه را
بـازیـــابد جــنـت در بــــسـتـــــــــه را
بر ضعیفان گــربــبـخــشــای رواســت
کـین ز سـیـرت هـای خـوب اولـیـاســت

دوش ز مسجد



دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیرما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیرما
ما مریدان روی بسوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیرما
درخرابات طریقت ما بهم منزل شویم
کاین چنین رفقت در عهد ازل تقدیرما
عقل اگرداند که دل در بند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیرما
روی خوبت آیتی از لطف برماکشف
زان زماجز لطف وخوبی نیست در تفسیرما
بادل سنگینت آیا هیچ در گیردشبی
آه آتش ناک وسوزی سینه شبکیرما

حافظ شیرازی

غم مخور


یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شودروزی گلستان غم مخور
این دل غم دیده حالش به دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نبود
دایما یکسان نماند حال دوران غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشی ای مرغ خوش خوان غم مخور
ای دل از سیل فنا بنیاد هستی بر کند
چون تو را نوح است کشتی بان ز طوفان غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور
در بیابان گر زشوق کعبه خواهی زد قدم
سر زنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
گرچه منزل بس خطرناک است ومقصد ناپدید
هیچ راهی نیست کو را نیست پایان غم مخور
حال ما و فرقت یاران و آزار رقیب
جمله میداند خدای حال گردان غم مخور
حافظا درکنج فقرو خلوت شبهای تار
تا بود وردت دعا ودرس قرآن غم مخور



حافظ شیرازی