شنبه بیست و سوم شهریور ۱۳۹۲ - 12:50 - مرتضی.ت -
بسم الله الرحمن الرحیم
از دوستان عزیز تقاضا می شود چنانچه حکایت ،داستان و یا هر اتفاق واقعی که در زمینه ی حجاب دیده و یا شنیده و یاخوانده اند با ذکر منبع در بخش نظرات خصوصی برای ما ارسال نموده تا ما آنرا بنام شما و در جهت گسترش فرهنگ حجاب و عفاف برای خوانندگان عزیز منتشر نماییم تا انشاالله شما هم سهمی در این امر مهم فرهنگی و مذهبی داشته باشید.
نکته : مطالب این بخش شامل دو قسمت :1- داستان های واقعی حجاب و 2 - خاطرات واقعی حجاب منتشر خواهد شد.
*********************************************
فرستنده : الف شنبه 1 تیر1392 ساعت: 12:50
*********************************************************
2- خاطرات واقعی حجاب
خاطره ی شماره 1 :
با سلام دختری هستم24ساله هیچ وقت از چادر پوشیدن خوشم نمیومد پدرم همیشه دوست داشت بپوشم اما وقتی دید که تمایلی ندارم دیگه اصرار نکرد 4سال دانشجو بودم و حجاب نداشتم جلف نبودم اما به همه چی در ظاهرم اهمیت میدادم تا اینکه تو این 4سال من با دوستی آشنا شدم که چادری بود اون خیلی به چادر مقید بود همیشه میگف دختر باید به خودش برسه اما چادرش همراش باشه و حجاب کنه اون طوری حجاب میکرد که من واقعا لذت میبردم بعد از اینکه دانشگاهم تمام شد یه شب خواب دیدم منم چادر پوشیدم بعد به پوشیدن چادر فکر کردم تا اینکه تازه فهمیدم چادر یه چیز دیگه هست یه غرور یه چیزی ک باهاش احساس آرامش و کامل بودن بهت دست میده فقط باید مثل من تجربش کنید فقط کافیه به سمت حجاب بری عاشقش میشی دیگه نگاه و چشم بد نامحرم بهت نمیخوره من هر چی بگم کم گفتم فقط باید تجربش کنید من انقدر عاشق حجاب شدم که با خودم و خدای خودم عهد بستم هیچ وقت از دستش ندم حتی میخوام عروس با حجاب باشم میخوام به همه دخترا بفهمونم با حجاب هم میشه زیبا بود. به امید روزی که تمام دخترای ایران ما با حجاب و عفت قدم بردارن هم در ظاهر و هم در باطن آمین.
البته اینم بگم که من تونستم اینو درک کنم که حجاب مثل یه صدفی هست که من به عنوان اون مروارید در اون جا گرفتم و از من حفاظت میکنه تازه از نظر من لباسهای با حجاب خیلی زیباتر از بی حجاب ها هستن خدا رو شکر که من تونستم بهش برسم انشالله که تمام زنها و دخترهای ایران به حجاب اهمیت بدن.
فرستنده : سپیده . شنبه 23 شهریور1392 ساعت: 19:9
*********************************************
1- داستان های واقعیحجاب
روزی دختری که از دست مزاحمتهای پسرها به ستوه آمده بود وارد امامزاده ای شد چادری پوشید و داخل شد شروع به درد دل ودعا کرد و از دست آن آزار و اذیتها شکایت میکرد که خوابش برد پس ازچندی بیدار شد .دید که دانشگاهش دیر شده به سرعت از انجا خارج شد و به طرف دانشگاه حرکت کرد در مسیر متوجه شد که کسی به او به آن حالتی که قبلا نگاه میکرد نگاه نمیکند واز مزاحمتهای هر روزی خبری نیست ..در همان حال متوجه شدکه باچادری که در امام زاده پوشیده بو خارج شده.
داستان شماره 1 :
روزی دختری که از دست مزاحمتهای پسرها به ستوه آمده بود وارد امامزاده ای شد چادری پوشید و داخل شد شروع به درد دل ودعا کرد و از دست آن آزار و اذیتها شکایت میکرد که خوابش برد پس ازچندی بیدار شد .دید که دانشگاهش دیر شده به سرعت از انجا خارج شد و به طرف دانشگاه حرکت کرد در مسیر متوجه شد که کسی به او به آن حالتی که قبلا نگاه میکرد نگاه نمیکند واز مزاحمتهای هر روزی خبری نیست ..در همان حال متوجه شدکه باچادری که در امام زاده پوشیده بو خارج شده.
فرستنده : الف شنبه 1 تیر1392 ساعت: 12:50
*********************************************************
2- خاطرات واقعی حجاب
خاطره ی شماره 1 :
با سلام دختری هستم24ساله هیچ وقت از چادر پوشیدن خوشم نمیومد پدرم همیشه دوست داشت بپوشم اما وقتی دید که تمایلی ندارم دیگه اصرار نکرد 4سال دانشجو بودم و حجاب نداشتم جلف نبودم اما به همه چی در ظاهرم اهمیت میدادم تا اینکه تو این 4سال من با دوستی آشنا شدم که چادری بود اون خیلی به چادر مقید بود همیشه میگف دختر باید به خودش برسه اما چادرش همراش باشه و حجاب کنه اون طوری حجاب میکرد که من واقعا لذت میبردم بعد از اینکه دانشگاهم تمام شد یه شب خواب دیدم منم چادر پوشیدم بعد به پوشیدن چادر فکر کردم تا اینکه تازه فهمیدم چادر یه چیز دیگه هست یه غرور یه چیزی ک باهاش احساس آرامش و کامل بودن بهت دست میده فقط باید مثل من تجربش کنید فقط کافیه به سمت حجاب بری عاشقش میشی دیگه نگاه و چشم بد نامحرم بهت نمیخوره من هر چی بگم کم گفتم فقط باید تجربش کنید من انقدر عاشق حجاب شدم که با خودم و خدای خودم عهد بستم هیچ وقت از دستش ندم حتی میخوام عروس با حجاب باشم میخوام به همه دخترا بفهمونم با حجاب هم میشه زیبا بود. به امید روزی که تمام دخترای ایران ما با حجاب و عفت قدم بردارن هم در ظاهر و هم در باطن آمین.
البته اینم بگم که من تونستم اینو درک کنم که حجاب مثل یه صدفی هست که من به عنوان اون مروارید در اون جا گرفتم و از من حفاظت میکنه تازه از نظر من لباسهای با حجاب خیلی زیباتر از بی حجاب ها هستن خدا رو شکر که من تونستم بهش برسم انشالله که تمام زنها و دخترهای ایران به حجاب اهمیت بدن.
فرستنده : سپیده . شنبه 23 شهریور1392 ساعت: 19:9